جستجوگر در این تارنما

Saturday 30 July 2016

ترس از بیخیال خریدن

زمانیکه از یکی‌ از موبدانِ دهکده کوچکی میا‌‌نِ کوه‌هایِ سر به آسمان کشیده و دور افتاده در باخترِ چین پرسیده شد که آیا از اینکه به سمتِ دٔهِ شما جاده میکشند راضی‌ هستی‌ یا نه‌؟ پاسخ داد، با کشیدنِ جاده به سمتِ دهِ ما، راه برایِ خیلی‌ از رفت و آمدها باز میشود، مردم براحتی میتوانند به جاهایِ دیگر برود و دیگران میتوانند نزدِ ما بیایند. ما نیز میتوانیم کمبودهایمان را از جاهایِ دیگر تامین کنیم و فرزندانمان میتوانند جهانِ دیگری بجز از ده ما را ببینند و با آنها آشنا شوند، همه اینها خیلی‌ خوب هستند ولی‌ من با وجودِ این چندان راضی‌ نیستم.
پرسیدند چرا؟ پاسخ داد : همینکه وضع مالی‌ِ مردمان بهتر شد، اندیشه‌هایِ سوداگری و خرید و فروش دیگر رهایشان نمیکند و هر چقدر هم که دارا تر شوند شبها کمتر به خواب میروند و بیشتر در اندیشه این هستند که فردا چه میخواهم بخرم و برای چه کسی میخواهم بنمایشش بگذارم؟ زمانیکه دیگران بیشتر بخرند و بیشتر بنمایش بگذارند که دیگر وضع از اینهم بدتر میشود. انسان براحتی و بزودی به سمت افراط متمایل میشود و چون در این چرخه افتد، گفتگوی در این زمینه با او نیز دشوار گردد.
من مالِ چندانی ندارم ولی‌ شبها آسوده و بی‌ دغدغه میخوابم و فردایش نیز با کشش و تنشِ کمتری از خواب بیدار میشوم و با دیگران سلوک مینمایم.
شاید در مرحله نخست این گفتهِ موبد بوداییِ چینی‌  خنده دار و بسیار ساده به نظر برسد ولی‌ اگر نیک بنگریم، درمیابیم که حقایقی را چنان ساده، بی‌ آلایه و روان بیان کرده که از فرطِ سادگی‌ دشوار میتوان جدیش گرفت.
به احتمالِ بسیار زیاد این موبدِ بودایی هیچگونه دسترس به آمار و جدولهایِ متداولِ غربی ندارد تا بتواند با زبانِ علمی‌ ( ؟ ! ) با ما گفتگو کند ولی‌ درکِ طبیعی‌ِ او از حقایق بسیار تیزتر و به واقعیاتی که از شدت زیاد بودن دیگر به چشم نمیخورند ،نزدیکتر از حواسِ ما میباشد.
در انبوه  داده‌ها و حسابِ احتمالات خود را سرگشته نمیسازد و مستقیماً جریانی را در رابطه با نیاز‌هایِ واقعیِ خویش سبک و سنگین کرده و خود را نیز کمتر به چرخه رقابتهای بیخود با دیگران می اندازد.
ارزشگذاری او بر رویِ کالاها و چیز‌هایِ عرضه شده به وی بر اساسِ میعارهایِ معمول بورس‌هایِ سهام نمیباشند بلکه کنش‌ها و سلوکِ فرد برایش حکمِ معتبرترینِ نقدینگیها را دارند که نمیخواهد از دستشان بدهد.
غرض اینجا تبلیغ فقر نیست و داشتن در حد نیاز مطلوب هر کسی میباشد ولی با گوش فرا دادن به سخنان این راهب پیر  این اندیشه نیز در شخص برانگیخته میشود که از خود بپرسد تا چه اندازه متمایل به این سو و یا آن سو میباشد؟ پرسشی که چندان هم بیجا نیست و ارزش مطرح شدن را هم دارد. 

No comments: