جستجوگر در این تارنما

Sunday 8 February 2015

آیا همه چیز بیهوده بود؟

در خانواده های معمولی و اندیشمند، پدران و مادرانی که فرزند دارند کوشش میکنند که در حد توان و آگاهیهای خویش فرزندان خود را به گونه ای تربیت کنند که آنها در اجتماع آینده کمتر با مشکل مواجه شوند.
یکی از این تربیتها که شاید از فرط عادی و مسلم بودنش دیگر کسی از آن حرفی بمیان نمی آورد همانا گذشتن کودکان از یکطرف خیابان به طرف دیگر میباشد.
پدرها و مادرها در این زمینه کاملا دقت بخرج میدهند تا کودکانشان به خطراتی که میتوانند در گذر کردن از عرض خیابان پیش میآیند، آگاهانه دقت کرده و از وقوع آنها پیشگیری نمایند. و یا اینکه به کودکان یاد میدادند که سخن دیگران را قطع نکنند تا خود چیزی بگویند. این ها رفتارهای معقول و متین میباشند و ثمرات یک تربیت است که در سطح خانواده انجام میگیرد.
از جمله چیزها و یا امکاناتی که امروزه میتوانند ثمرات چنین تربیت سنتی را در چشم بهم زدنی به هیچ و حتی در بدترین حالت حتی به سوگ مبدل نمایند همانا  داشتن بی مسئولیت آیفون و موبایل است. مدتهاست که گفتگو از این میباشد که چگونه پدیده هایی مانند موبایل زندگی روزمره نوجوانان و جوانان را تغییر  میدهند. آیا همه این تربیت کردنها و کوششها بیهوده بودند؟
خبرگان اجتماعی در غرب به این نتیجه رسیده اند که انسانها امروزه توسط نبود تمرکز حواس در حین راه رفتن در خیابان بمراتب بیشتر از گذشته در معرض خطر قرار دارند یکی از سببهایش نیز میتواند داشتن موبایل و یا آیفونی در دست و همزمان با راه رفتن پیام خواندن و یا پیام فرستادن  باشد. همین نیز فرد را متوجه وجود خطری که میتواند او را تهدید کند، نمیسازد. در آمریکا اتوبوسهایی را بمرحله آزمایش گذاشته اند که در آنها سنسورهایی وجود دارند که عابر پیاده همراه به دست را که از خیابان عبور میکند تشخیص میدهد و یا بوق میزند و یا به تلفن همراهش پیام یا اختلال میفرستد.
بنظر من این راه حل درستی نیست که مسئولیتهای اجتماعی را از فرد گرفته و به دستگاهها منتقل نمایند.
داشتن موبایل و یا آیفون در دنیای امروزه اجتناب ناپذیر مینماید و بدون آنها زندگی امروزی مشکل میگردد و شخص از جامعه پس میماند. ولی داشتن فرهنگ لازم برای موبایل و یا آیفون نیز لازم است تا شرایط را کافی نماید.
اخیرا در بسیاری از رستورانها و یا کافه های اروپا اگر به شخصی بوسیله تلفن همراه تماس گرفته شود، شخص موظف میگردد تا بهمراه تلفن همراه خود به جایی برود و گفتگویش را ادامه دهد که مزاحم کسی نباشد. اگر کسی با وجود همراه در چنین مکانهای عمومی ظاهر میگردد و مرتب با موبایل و تلفن همراه خود بازی میکند در مجموع  خود را به عنوان شخصی بیفرهنگ و به دور از مبادی آداب معرفی مینماید. در سالنهای نهارخوری کارخانجات و شرکتهای بزرگ علامت موبایل ممنوع را بوضوح وصل کرده اند.
همه اینها برای اینستکه تا جامعه همگامی نماید تا فرهنگی که در خردی و در خانواده نهادینه میشود، زنده بماند و بتواند به حیات ادامه دهد ورنه تمامی این خشت اول نهادنهای جامعه بی ارزش و ناچیز میشوند.
برای نگاه داشتن ثمرات بسیاری از موازین خوب گذشته نیازی نیست تا این موازین اجتماعی را حذف کنیم یا بدنبال جانشینی برایش باشیم. تنها بایستی به روزشان بکنیم. اینجاست که هنر فرهنگ و ارزشهای انسانی به چالش کشیده شده و بنمایش گذاشته میشوند.

داشتن موبایل و آیفون امروزه لازم است ولی کافی نیست. فرهنگ استفاده و طرز برخورد با آن نیز میبایست وجود داشته باشد. این گونه مباحث را مطبوعات  غربی مدتهاست که کوشش میکنند به میان مردم ببرند و به آنها گوشزد نمایند.

No comments: