جستجوگر در این تارنما

Monday 29 November 2010

بزهکار خواندن خریداران خودروهای آلمانی

وزیر امور محیط زیست هند آقای رامش، خریداران خودورهای بزرگ (لیموزین) مخصوصا بنز و ب.ام.و  را بزهکار نامید.
آقای رامش با در نظر گرفتن میزان مصرف بالای چنین خودروهایی در جامعه ای مانند هند، خریداران و تولیدکنندگان اینگونه خودروها را بزهکار نامید.
از آنجا که اقتصاد کشور هند در سالهای گذشته بطور میانگین رشد هشت درصدی را نشان داده است و طبقه های مرفه اجتماع به صورت جهشی به ثروتی غیرمنتظره دست یافته اند، تولید کنندگان خودروهایی مانند بنز و ب.ام.و توانسته اند که دهها هزار از خودروهای بزرگ و پرمصرف خود را در هند بفروش برسانند.
همزمان با این موضوع بیش از 650 میلیون هندی در آمد روزانه ای برابر با دو دلار دارند و 60 درصد هندیها وابسته به اقتصاد کشاورزی کشور هند میباشند. اقتصاد کشاورزی هند اقتصادی بیمار است.
رامش خواستار وضع مالیاتهای سنگینتر و اخذ حق گمرکی بیشتر برای چنین خودروهایی شد.
اظهارات آقای رامش، سفیر آلمان در هند را وادار به پاسخگویی کرد. توماس ماتوسک Thomas Matussek گفت تکنولوژی برتر موتورهای خودروهای آلمانی مصرف بنزین را در این خودروها پائین نگاهداشته و گاز کربنیک کمتری نیز متصاعد مینماید. آقای ماتوسک پیش از این سفیر آلمان در بریتانیا بود.
آقای رامش  تا کنون بعنوان شریک قابل توجه آلمانیها در امور مربوط به محیط زیست شمرده میشد و وزارتخانه اش کمکهایی نیز از کارخانجات و شرکتهای خارجی دریافت میکرد. او با گفته های اخیرش در کنفرانس محیط زیست سازمان ملل متحد در مورد حذف یارانه بنزین در هند جنجال به پا کرد.
به گمان آقای رامش دریافت کنندگان اصلی این یارانه صاحبین خودروهای بنز، ب.ام.و و هوندا بودند. هند با وضع این یارانه ها قصد داشت که در واقع به کشاورزان و طبقه ناچیزتر جامعه کمک نماید.
رامش گفت هند در نظر دارد با بالا بردن گمرک و مالیات چنین خودروهایی، به گونه ای خرید آنها را کنترل نماید. او گفت ما نمی خواهیم  این خودروها را بر روی  خیابانهای خود ببینیم و همزمان نیز نمیتوانیم که مردم را مجبور کنیم که اینگونه خودروها را نخرند. اما ما میتوانیم با بالا بردن گمرک و مالیات  این خودروها  این بیعدالتی را در اینمورد تا حد زیادی در هند جبران نماییم.
تا کنون بازار هند پس از چین دومین امید سازندگان خودروهای خارجی برای بفروش رساندن کالاهایشان بود.
در اکتبر امسال تمام سازندگان خودرو بیلانس فوق العاده ای را در فروش بدست آوردند، برای نمونه کارخانه سوزوکی که شرکت فولکس واگن VW  نیز در آن شریک است، توانست نسبت به سال گذشته 39 درصد بیشتر خودرو بفروش برساند.
کارخانه مرسدس بنز نیز بتازگی مدل R Class خود را که قیمتش برابر با 96400 یورو میباشد 84 درصد بیشتر از سال گذشته بفروش رسانده و تعداد فروش خودروهایش به  3500 در امسال رسید. شرکت ب.ام.و نیز توانست 80 درصد بیشتر از سال گذشته خودرو در هند بفروش برساند و در صدد است از دسامبر امسال دوچرخه نیز در بازار هند عرضه نماید.

Sunday 28 November 2010

آغازی نو برای اتوبوسهای دوطبقه

در هشتم فوریه سال 1956 یکسری اتوبوس دوطبقه به رنگ سرخ در خیابانهای لندن پدیدار گشتند که تا سالها دیدنشان در تمامی دنیا نام لندن پایتخت انگلستان را بخاطر میآورد. پنج سال پیش بدلایل مختلف از جمله نداشتن محلی برای مسافرانی که با صندلی چرخدار در راه بودند و دیگر دلایل با این سری از اتوبوسهای دوطبقه خداحافظی شد و بنظر میرسید که این اتوبوسهای دو طبقه به تاریخ پیوسته باشند.
بتازگی در لندن اعلام شد که تا پیش بازیهای المپیک لندن در سال 2012 قرار است که سری جدیدی از این اتوبوسها دوباره در خیابانهای لندن به راه بیفتند و به نوعی همزاد خیابانهای لندن گردند.
اتوبوسهای سری جدید در کنار داشتن جای بخصوص برای دارندگان صندلی چرخدار از نظر میزان مصرف و کیفیت مصرف نیز در موقعیت بهتری نسبت به سری گذشته قرار دارند.
مصرف این اتوبوسهای هیبریدی 28 لیتر برای هر صد کیلومتر میباشد که نسبت به مصرف اتوبوسهای سری پیش چهل درصد میزان مصرف کمتر را نشان میدهد. قرار است این اتوبوسهای دوطبقه را در دو مسیر کوتاه در مرکز شهر به راه بیندازند.. اتوبوسهای جدید از نوع Volvo B5L هستند که با دو موتور دیزلی و الکتریکی کار میکنند.


Friday 26 November 2010

دسته گلهای سه هزار ساله

گیاه شناسان دانشگاه زوریخ بهنگام اسباب کشی بخش شرق شناسی و گیاه شناسی این دانشگاه از یک ساختمان به ساختمانی دیگر بازمانده های دسته گلها و زنجیره های گلی در انبارهای زیر زمین خود یافتند که متعلق به سه هزار سال پیش بودند.
این دسته گلها بخشی از تزئینات مقابر مومیائیهای بودند که در دیر البحاری مصر پیدا شده بودند. 31 دسته گل و زنجیره گل یافته شده متعلق به شاهزادگانی مانند شاهزاده خانم نسی چونسو و فراعنه مصری مانند رامسس دوم  بودند که در حدود  سال 1250 پیش از میلاد میزیستند. دسته گلها را بهمراه اشیای دیگر پس از یافتن به دانشگاه زوریخ آوردند و در انبار زیر زمینی دانشگاه نهادند تا بموقع بر روی آنها پژوهش بعمل آورند اما با گذشت زمان آنها بدست فراموشی سپرده شدند.
پس از کشف دوباره این گلها که برخی از آنها نیز در قابهایی قرار داشتند، آنها را به گیاه شناسان آلمانی و سویسی دادند تا پژوهشهای خود را برای شناختن نوع و جنس این گلها آغاز نمایند. پس از اتمام پژوهشهای علمی بر روی آنها قرار است که گلها را به موزه و نمایشگاه دانشگاه زوریخ باز گردانند تا به برای دانشجویان و دیدار کنندگان از دانشگاه به نمایش گذاشته شوند.

بازسازی یکی از زنجیره های گل نشان میدهد که این زنجیره های گلی چگونه میتوانستند باشند.


Tuesday 23 November 2010

تولید کاغذ از سنگ

بتازگی شرکتی بنام ترا اسکین TerraSkin ادعای پیدا کردن روشی را نموده که توسط آن میتوان از سنگ کاغذ ساخت. در این نوع کاغذ تولید شده 75 درصد از پودر سنگ و بیست و پنج درصد از دیگر مواد غیرسمی و قابل بازگشت در طبیعت استفاده میگردد.
در مورد این ادعا هنوز آمار رسمی وجود ندارد اما شرکت تولید کننده مدعی است که کاغذهای تولیدی آن به پنج  دلیل عمده بر کاغذهای معمولی ارجحیت کامل دارند.
1 – برای تولید کاغذ از سنگ احتیاج به مصرف آب زیادی نیست.
2 -  محصولات این شرکت صد در صد طبیعی بوده و قابلیت آنرا دارد که پس از مصرف دوباره در دامن طبیعت رها گردد. این کاغذها پس از سه تا نه ماه بصورت پودر (خاک)  دوباره جذب در طبیعت میگردد.
3 – در زمان تولید این کاغذها گازهای سمی ناشی از تولیدات متصاعد نمیگردند.
4 – چیزی که از همه مهمتر میباشد اینستکه برای تولید این نوع کاغذ دیگر لازم نیست تا درختی را قطع نمایند.
5 – کاغذهای تولید این شرکت چونکه مواد سلولزی و فیبری در خود ندارند تا 30 درصد جوهر خودنویس و خودکار کمتری را جذب مینمایند. جوهر خودکار و خودنویس از مضرترین مصنوعات دست بشر برای طبیعت هستند که کمتر به آن توجه میگردد.

این شرکت هنوز افشا نکرده که برای تولید این نوع کاغذ به چه مقدار سوخت و مصرف انرژی نیاز است. 
میزان مقدار سوخت و مصرف انرژی برای تهیه کالا غالبا از سوی تولیدکنندگان به سکوت واگذار میگردد و کسی صحبتی از آن نمینماید. چیزی که گاها میتواند بسیار خطرناک هم باشد. 
تنها چیز مشخص اینستکه بهای کاغذ تولید شده توسط این روش بیشتر از بهای کاغذهای فعلی میباشد.

Monday 22 November 2010

سیاره ای در تب

به مرگ نگرفتندش تا به تب راضی شود. تبی است حاد که میتواند به مرگش بینجامد.
در نگاره های زیر شما میتوانید به چند عکس نظری بیفکنید و خود در این باره بیندیشید.
نگاره نخست تفاوت درجه حرارت را در نقاط مختلف زمین از ده سال پیش تا کنون نشان میدهد. هرجا که بیشتر قرمز شده باشد هوایش بیشتر هم  گرم شده و شرایط رویش گیاهان و زایش جانوران در آنها دشوارتر گشته.

در نگاره دوم اختلاف حرارتی که بطور متوسط تا سال 2100 در کشور آلمان قابل انتظار است را مشاهده میکنید. توجه نمایید که کشور آلمان پوشیده از جنگلهای سرسبز است و آب رودخانه و دریاچه ها در این کشور بفراوانی وجود دارد. با وجود این اهالی این کشور نگرانند و دولت و ملت در صدد یافتن راه چاره های بجا و متناوب میباشند.


نگاره سوم سهم ناحیه ها و کشورهای گوناگون جهان را در تولید دی اکسید کربن بصورت درصدی مشاهده میکنید. بیشتر این دی اکسید کربنها توسط کارخانجاتی بوجود میآیند که فرآورده هایشان را ما بدون هیچگونه دغدغه ای خریداریم. همچنین زندگی مصرفی در این کشورها، خود سهم موثری در بالا رفتن میزان آلایندگی دارد.

Sunday 21 November 2010

اختیار

اینکه گویی  این  کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
"مولانا جلال الدین بلخی"

بتازگی خبرگزاریهای معتبر جهان خبری را پخش نمودند که نه تنها انسان دانا را به شگفتی وامیداشت بلکه از آینده سیاره ای که بر روی آن زندگی میکنیم ناامید میکرد.
نماینده کنگره آمریکا از حزب جمهوریخواهان آقای جان شیمکوس   John Shimkus  که در تلاش است تا صندلی ریاست کمیته انرژی و بازرگانی را در سنای آمریکا بدست آورد، اعلام نموده بود که ترس در برابر خطر نابودی محیط زیست کاملا بی معنی و بیدلیل میباشد. این اظهار آقای شیمکوس چیز تازه ای در میان سیاستمدران آمریکایی نیست. چیزی که در گفته های آقای شیمکوس تازگی دارد همانا شیوه برخورد وی و دلایلی است که او عرضه میدارد. 

بگفته آقای شیمکوس  خدا در انجیل به انسان وعده داده است که پس از طوفان نوح دیگر هیچ فاجعه طبیعی به وقوع نخواهد پیوست که خواست خدا بوده باشد. بنابراین فاجعه زیست محیطی  هیچگاه نخواهد توانست که حیات سیاره ما را تهدید نموده و نابودش سازد. ویدیو این اظهارات آقای شیمکوس را در یوتیوب شمار زیادی از روزنامه ها و نشریات برجسته انگلیسی و آمریکایی منتشر کردند.
شیمکوس این سخنان را در ماه  مارچ  سال 2009 در برابر کنگره بیان کرده  بود و در آن به بخش هشتم، آیه بیست و دوم کتاب موسی در انجیل استناد جسته بود که در آن از سوی خدا گفته شده : تا زمانیکه زمین باقیست چرخه بذر پاشی و برداشت محصول، سرما و گرما، زمستان و تابستان و شب و روز متوقف نخواهد شد. 

شیمکوس میگوید بنا به برداشت او، کتاب مقدس (انجیل) این مسئله را تائید میکند که رژیم آمریکا لازم نیست که در مذاکرات بین المللی مربوط به حفظ محیط زیست و گازهای گلخانه ای شرکت بعمل آورد و بحثی انجام دهد. او میگوید : برای من انجیل آخرین کلام خدا میباشد.
شیمکوس پس از سفری که به گروئنلند کرد در برابر این پرسش که آیا تغییرات جوی وجود دارند یا نه، پاسخ داد  بلی وجود دارند. اوضاع جوی تغییر میکند همانطور که همیشه در حال تغییر بوده است اما این دلیل نمیشود که مالیات مردم را برای این منظور خرج کرد و بکار گرفت.
شیمکوس در ماه مای سال 2007 هم در بحبوحه جنگ عراق، این جنگ را با بازی تیم بیس بال محبوبش سنت لوئیز کاردینالز در مقابل تیم شیکاگو مقایسه کرده بود و جنجال آفریده بود.
برای تصدی مقام ریاست کمیته انرژی و بازرگانی سنای آمریکا سه نفر دیگر با آقای شیمکوس رقابت میکنند و بزرگترین رقبای او برای کسب این مقام  جو بارتن Joe Barton   و  فرد اپتون Fred Upton  هستند.

آقای شیمکوس شاید ندانند که معضل فعلی محیط زیست ساخته دست بشر و طرز مصرف غیر منطقی و بیرویه اوست که مسئولیت به وی محول گشته و خود اختیار را بدست دارد ولی حاضر به پاسخگویی نیست.
همچنین هنوز مشخص نیست که این اظهارات آقای شیمکوس چرا قریب به یکسال و نیم از سوی نشریات غربی جدی گرفته نشده بود و تازگی به آن پرداخته اند.

Friday 19 November 2010

ناقص کردن کرگدنها

بخاطر ارزش زیادی شاخهای کرگدن در بازار سیاه،  این حیوان بصورت بسیار جدی و خطرناکی در معرض خطر نابودی قرار دارد. محیط بانان و محافظین گونه های در خطر انقراض مجبور به انجام عمل شگفت آوری شده اند. آنها شاخهای این حیوانات را اره میکنند.
در کشور زیمبابوه جهانگردان طبیعت بتازگی شاهد صحنه هایی بودند که نخست ایشان را بوحشت انداخت و سپس عمیقا بفکر فرو بردشان.
عده ای با اره های برقی شاخهای کرگدنی را که بحالت نیمه بیهوش بر روی زمین افتاده بود، بریدند. اندکی پس از آن کرگدن از زمین برخاست و فرار کرد. عاملین این کار شادمان هم بنظر میرسیدند. آنها شکارچیان غیرقانونی نبودند و این عمل ایشان بمنظور نجات جان حیوانات انجام گرفت. در این عملیات دامپزشکان موقوفه محیط زیست Lowveld Rhino Trust  شرکت داشتند.
در زیمبابوه تعداد کرگدنها را بالغ بر هفتصد راس تخمین میزنند که از دو گونه مختلف هستند. چهارصد کرگدن پوزه باریک و سیصد کرگدن پوزه پهن که کرگدنهای پوزه باریک بیشتر در معرض خطر نابودی و انقراض میباشند. تا دو دهه پیش تعداد این حیوانات بیشتر از سه هزار راس بود.
جوزف اوکاری  Joseph Okari متخصص امور کرگدنها میگوید در سالهای 2006 و 2007 متوجه گشتیم که تعداد این حیوانات بصورت محسوس و شگفت انگیزی کم گشته و با بررسی بیشتر دریافتیم که این کم گشتن کرگدنها براثر مرگ آنها از طریق شکار توسط شکارچیان غیرقانونی بوده است.
بهای شاخ کرگدن در بازار سیاه  کیلویی 14000 یورو میباشد.
در خاور دور از شاخ کرگدنها نه تنها برای ساختن زیور آلات استفاده میشود بلکه آنرا برای درمان سردرد نیز بمصرف میرسانند. بیشترین مورد مصرف شاخ کرگدن در خاور دور اما برای تهیه نوعی گرد برای بالا بردن قوای جنسی مردان میباشد هر چند که تاثیر استفاده از گرد تهیه شده از شاخ کرگدن برای این منظور هیچگاه به اثبات نرسیده است.
رژیم زیمبابوه در این میان پنج تن شاخ کرگدن را در حراره پایتخت این کشور گردآوری و انبار نموده است.


Wednesday 17 November 2010

نهنگها در صحرا

وادی نهنگها در صحرای مصر دانش بشری را به شگفتی واداشته است. پژوهشگران اسکلت بیش از هزار نهنگ را در این وادی کشف کرده اند که نمایانگر دوره ناشناخته تکامل موجودات هستند که در آن جانوران خشکی به حیوانات دریایی تبدیل گشته اند.

سی و هفت میلیون سال پیش در دریایی نخستین بنام تتیس حیوانی مارگونه به طول پانزده متر و با دندانهای اره مانند جان داد و بر کف دریا افتاد. لایه های رسوبی دور او را پوشاندند و بمروز زمان آب دریای نخستین از این ناحیه پس نشست و جایی که روزگاری کف دریا بود به صحرا مبدل گشت. دنیا تغییر چهره داد، حرکتهای لایه های زمین هند را از آفریقا جدا کرده و به آسیا چسباند و بر اثر این فشارها کوههای هیمالیا پدید آمدند.در آفریقا نیاکان انسانها از درخت پایین آمدند و زمین را پوشاندند. میلیونها سال پس از آن فراعنه اهرام خود را ساختند و رم بپا خاست و مصر را تسخیر نمود.
باز هم پس از گذشت دو هزار سال فیلیپ گینگریج Philip Gingerich از دانشگاه میشیگان روزی بهنگام غروب آفتاب در وادی نهنگها ستون فقرات باسیلوسور را پیدا میکند. در اطراف این ستون فقرات دندانهای کوسه نخستین در شنها یافت شدند و استخوانهای گربه ماهی که در کنار تیغهای جوجه تیغی دریایی نخستین بر کف دریا افتاده  و به فسیل مبدل گشه بودند.

باسیلوسور در واقع نهنگی بود با دوپای کوچک که از دو طرف بدن او بیرون آمده بودند. این پاها که اندازه یک کودک سه چهار ساله را داشتند برای راه رفتن بر روی زمین کارآمد نبودند هرچند که فرم ایشان کامل بود.
گینگریچ که تقریبا تمامی عمر شغلی خود را صرف پژوهش و تحقیق در مورد نهنگها و سیر تکامل ایشان نموده است میگوید این کشف نشان دهنده اینستکه این حیوانات چگونه از چهارپا به دوپا تبدیل شدند و سرانجام بعنوان نهنگ سر از دریاها درآوردند. دانشمندان تاکنون درست سرچپه (برعکس) آنرا ادعا میکردند. اینکه حیوانات و موجودات از دریاها به خشکی آمدند.
گینگریچ این موضوع را رد نمیکند ولی ادامه میدهد که موجوداتی نیز وجود داشته اند که پس از آنکه از آب به خشکی آمدند با گذشت میلیونها سال دیگر دوباره به دریاها بازگشتند. او میگوید اجداد باسیلوسورها 360 میلیون سال پیش آبشش های خود را به شش تبدیل کردند و از دریا به خشکی آمدند. 
درخشکی آنها حیوانات مارمولک سانی بودند با سری بزرگ و پهن. در خشکی ششهای آنها کاملتر شد و مفاصل فک های آنها مبدل به غضروفهای سماخ گوش گشتند  بطوریکه  آنها قادر به شنیدن اصوات شدند و باله هایشان نیز به دست و پا تبدیل گردیدند. از این موجودات دایناسورهای موفقی با ضریب بزرگ شانس برای زندگی پدید آمدند و در حدود 60 میلیون سال پیش زمین را تسخیر کردند.
درست در همینجاست که شگفتی اتفاق افتاد. نهنگها از گروه حیواناتی بودند که بدنشان دوباره بازگشت داشت و این بازگشت فرم بدن تا بدانجا ادامه پیدا کرد که اینان توانستند در آب زندگی کنند.
چارلز داروین نیز در مشاهدات خود که تحت عنوان " پیدایش گونه ها" منتشر گردید از دور به چنین امکانی اشاره ای کرده بود. او در مشاهدات  خویش از  خرس سیاهی صحبت میکند که  دهان خود را ساعتها باز نگاه داشته بود و در دریاچه ای فرو رفته و حرکت میکرد و بدینوسیله حشراتی را که بر روی آب نشسته و جمع شده بودند را میخورد. او مینویسد : به آسانی میتوانم تصور نمایم که نسل خرسها بواسطه فرم بدنی که دارند و نیز توسط عاداتشان بتوانند پیوسته به آب وابسته تر شوند و با گذشت سالهای بسیار زیاد تکامل خویش را بدانجا رسانند که روزی شبیه نهنگها بتوانند در آب زندگی کنند.
این بخش از اظهارات داروین با چنان انتقادی از سوی دانشمندان روبرو شد که او در چاپهای بعدی کتاب خود آنرا حذف نمود.
صد سال پس از داروین در سده بیستم دانشمند دیرین شناس دیگری بنام جرج گیلورد George Gaylord  نوشت که در شجره تکامل حیوانات نمیدانیم که نهنگها را در کجا قرار دهیم. نهنگها در مجموع از منحصر بفردترین حیوانات هستند که تعیین مکان ایشان در شجره نامه تکامل موجودات بسیار مشکل میباشد.
بازهم منتقدین به اعتراض پرداختند و به نبود فسیلهایی که یافته شده باشند و بتوانند بر این فرضیه گواهی دهند اشاره کردند.
گینگریچ میگوید با کشف او مهره گم شده در این زنجیره برای اثبات نظریه یافته شده است.
گینگریچ از سال 1977 در نقاط مختلف جهان به کاوش و حفاری پرداخته و فسیلهای فراوانی پیدا کرده که بیشتر آنها مهره های ناشناخته ای از زنجیره پروسه تکامل گونه ها را نمایان میساختند و برخی از آنان هم دانشمندان را گیج و مبهوت میکردند و یا به شگفتی وامیداشتند.
او پیوسته در جستجوی چیزی بود که بتواند توسط آن بازگشت دوباره نهنگها را از خشکی به آب به اثبات برساند. پای نهنگ سی و هفت میلیون ساله در وادی نهنگها او را به آرزوی دیرینش رساند. او پیشتر نیز فسیل نهنگهای مشابهی  که 50 میلیون سال عمر داشتند و دارای چهارپا بودند و میتوانستند به راحتی در آب شنا کنند را در پاکستان در نزدیگی گذرگاه خیبر پیدا کرده بود که نشان میدهد این حیوانات بتدریج دست و پای خود را که دیگر در آب برایشان چندان کارآمد نبودند از دست دادند و به جای آنها باله بدست آوردند.


Tuesday 16 November 2010

سوی ناپاک چهره سلولهای خورشیدی

میلیونها سلول خورشیدی بر روی شیروانیهای ساختمانهای اروپا نصب شده اند. در پارکینگهای عمومی نیز برق برخی از دستگاهها توسط پرتو خورشید و نور روز تامین میگردد. بنظر میرسد که سلولهای خورشیدی میروند تا جای پای خود را در جوامع امروز محکم نمایند. با این وجود نگرانیهای جدیدی نیز بروز کرده اند. نگرانیهایی که نباید دست کمشان گرفت و ساده انگاشتشان.

تا زمانیکه سلولهای خورشیدی کاربرد و عملکرد خود را دارند جای نگرانی وجود ندارد و مسئله ای پیش نمیآید اما بهترین دستگاهها و گرانترین سلولهای خورشیدی نیز روزی به پایان عمر مفید خود نزدیک میشوند و باید بازیافت و جایگزین گردند. متخصصین میگویند میانگین عمر این سلولها از بیست تا سی سال است و پس ازآن این سلولها مبدل به زباله الکتریکی میگردند و بایستی که فکری برایشان کرد و به بازیابی و یا دوراندازی سلولهای خورشیدی پرداخت.
دقیقا همین اندیشه چگونگی  و کیفیت بازیافت زباله های الکتریکی است که به مسئله حادی تبدیل گشته است و سر و صدای فراوانی از هم اکنون به راه انداخته است.
بنظر میرسد که عده ای قصد ندارند که صبر کنند تا فردا شود و سپس فکر فردا کنند.
در حال حاضر دو گونه از این سلولها در بازار عرضه میگردند. یکی سلولهای خورشیدی که بر مبنای سیلیسیم  Silicium ساخته شده اند و دیگر آنهایی که مبنای کادمیوم- تلورید  Cadmium-Tellurid  دارند و همین گروه دوم است که کار را میان دانشمندان، سیاستمداران، لابیهای دست اندر کار تجارت سلولهای خورشیدی و تولیدکنندگان به نزاع کشانده است.

یورگن ورنر Jürgen Werner  پروفسور دانشگاه اشتوتگارت آلمان میگوید : کسی که با شنیدن نام کادمیوم و بازیابی دوباره آن وحشت زده میشود، کاملا حق دارد.
سرب، کادمیوم تلورید و کادمیوم سولفید از سوی اتحادیه اروپا در زمره مواد سمی و خطرناک رده بندی شده اند که بر روی محیط زیست و سلامت انسان و حیوانات تاثیرات مخرب و نابودکننده ای میگذارند.
پروفسور ورنر که در گروه  NTSA (Non-Toxic Solar Alliance) یا گروه اتحادیه سلولهای خورشیدی غیرخطرناک نیز فعالیت میکند، اظهار میدارد : نصب مواد سمی را بر روی شیروانیها و سقفهای اروپا متوقف کنید. 

کادمیوم میتواند سرطان زا باشد و علاوه برآن بر روی بافت استخوانها و کلیه انسان تاثیرات بسیار منفی بگذارد. پروفسور ورنر میگوید، من نیز معتقدم که بایستی از پدیده  فتو ولتائیک حمایت کرد اما نه بهر قیمتی. 

انتقادات و اعتراضات  تند از سوی تولید کنندگان نیز قابل انتظار بود.
رئیس شرکت آمریکایی فرست سولار  Firs Solar  که بخاطر قیمت کمتر کادمیوم تلورید از آنها در تولیدات خود استفاده میکند میگوید : علت فروش زیاد تولیدات کارخانه اش همانا استفاده از کادمیوم تلورید ارزان است. در صورتیکه این کارخانه بخواهد ار سیلیسیم استفاده نماید، بهای اجناس او چند برابر گرانتر خواهد شد و خریداران خود را از دست داده و مجبور خواهد شد تا کارگران و کارمندان خود را اخراج نماید.
اخراج کارکنان و افزایش تعداد بیکاران از دلایلی هستند که موجب میشوند تا دولتها چشم خود را بر روی برخی از مسایل ببندند.
منتقدین به این موضوع توجهی نکرده و سرچپه (برعکس) آن دامنه اعتراضات خویش را گسترده تر میکنند. آنها معتقدند که یک شرکت خصوصی هیچگاه نمیتواند که بازیافت کالاهای خود را تضمین نماید و زمانیکه یک تولید کننده  کالای ارزان و کم کیفیت به بازار عرضه میدارد وضع بدتر هم میشود زیرا بازیافت اجناس کم کیفیت او را که مشکلتر و گرانتر میباشد بایستی دیگران بعهده بگیرند.
بعبارتی سود را او میکند و بدبختی را ملتها و دولتها خواهند کشید.

سازمان اتحادیه اروپا به اعتراضات توجه کرده است و قرار است که نتایج بررسیهای چهارده دانشمند از هفت کشور جهان که بنا به استاندارد و معیار شماره  2002 / 95 / EG  برخی از فرآورده ها را آزمایش کرده اند، خوانده شوند و سپس تصمیم نهایی در مورد کالاها گرفته شود.

Sunday 14 November 2010

ایرانیان و یونانیان - گفتار دو بخش یکم

سقوط خودکامگی اتی و رفرم کلئی ستینس

با ظهور خودکامگی پئی سیستراتوس (پ 1)  (561 – 28/527 پ.م.) دوران جدیدی در آتن آغاز گردید.  این پئی سیستراتوس بود که سیاست خارجی آتن را فعال کرده  و شهروندان آنرا متوجه اهداف جدید نمود. 
اما بهر حال وجود یک خودکامه با حس آزادی طلبی یونانی ادغام پذیر نبود و این امر اتفاقی نمیباشد که وی  دست کم  دو بار از آتن رانده شد اما  او هربار بازگشته  و سرانجام  نیز در سال 528-527  بطور طبیعی در گذشت.  پئی سیستراتوس شهر آتن را با بناهای زیبا  و باشکوه مزین نمود و کلا دوران او خاندانش را میتوان یک دوران کم نظیر شکوفائی هنر شمرد.
کافیست که فقط بیاد بیاوریم که به گاه پئی سیستراتوس نخستین گام جدی در راه پیدایش هنر تراژدی (پ 2)  بدینگونه برداشته شد که شهروند آتنی  تسپیس  که اصلا از جزیره ایکاریا (پ 3) بود، یکنفر را بعنوان پاسخگو (در نقش دیونیسوس . م) در برابر گروه  کر قرار داد. این امر درست است که از این مرحله تا  پیدایش هنر درام (پ 4)   در سده پس از آن راهی دراز بایستی پیموده میشد، اما آغاز آن انجام گرفت و آنهم بطرز بسیار ساده و عالی.  پسران  پئی سیستراتوس پس از مرگ پدر راه  او را در زمینه سیاستهای  داخلی  و خارجی دنبال کردند اما بهر صورت آسمان سلطه خودکامگان در یونان هرلحظه تیره تر و تیره تر میگشت.
------------------

پ 1Peisistratos پئی سیستراتوس پسر هیپوکراتس از یک خانواده نژاده (اشرافی) بود که در جنگ مگارا  که در 30 کیلومتری باختر آتن واقع شده بود، خوش درخشید.  او که از مخالفان سولون بود در جنگهای طبقاتی که پس از اصلاحات سولون انجام گرفتند، در راس دیاکری ها که دهقانان بی چیزی از نواحی کوهستانی بودند، قرار گرفت و با زمینداران بزرگ و پیشه وران و بازرگانان به مبارزه برخاست و توانست که پیروز شده و حکومت خویش را مستقر سازد. او با اتکا بر مزدوران خویش توانست که حتی پس از دوبار رانده شدن از آتن باز به این شهر بازگردد.
در زمان وی معابد زئوس به گونه ای با شکوده در المپ بنا گردیده و کاریزهای آتن ساخته شدند. اشعار هومر در زمان او برای نخستین بار گردآوری گشته و دوباره نبشته شدند. او برای تسهیل در امر صادرات و بهتر نمودن اوضاع اقتصادی آتن،  روابط  خود را با دولتهای دیگر گسترش داده و بهبود بخشید.

پ 2 -  هنر تراژدی یا تئاتر تراژدی، گونه ای که این هنر با آن آغاز گردید از هنرهای پایه یونان قدیم میباشد.
در تئاتر تراژدی عمدتا تمامی داستان در یک مکان انجام میگیرد  و موضوع داستان برخلاف باور همگان ایجاد و انتشار اندوه نبوده  بلکه نمایان ساختن موضوع حقی است که بناحق تعبیر گشته و بیان این داستان و سرانجام  بیننده را پس از هراس دادن در باره نتایج آن،  داور و قاضی نمودن تماشاگر است.
صحنه های نمایش تراژدی بدینگونه پرداخته میشوند که احساسات بیننده از شروع  داستان تا پایان آن متواتر میان بازیگران نقش های مختلف برانگیخته میگردند تا سرانجام  داستان به اوج موضوع خود رسیده و اندکی بعد پایان خویش را تجربه نماید. داستانها معمولا از میان وقایع اتفاق افتاده  در دوران باستان انتخاب میگشتند. هنر تراژدی یکی از گونه های هنر درام میباشد.

پ 3Ikaria  ایکاریا  از جزایر یونانی واقع در خاور دریای اژه با گستره 255 کیلومتر مربع  و واقع گشته در شمال خاوری جزیره ناکسوس  و 19 کیلومتری باختر جزیره ساموس است که امروزه جمعیتی کمتر از 15000 نفر دارد.
بر اساس اسطوره های یونانی دایدالوس صنعتگر و سازنده دالان پر پیچ و خم برای مایناتور جزیره کرت، پسر خویش ایکاروس را در این جزیره به خاک سپرد و از اینرو این جزیره که پیش از آن دولیخه بمعنای دراز نام میداشت به پاس ایکاروس، ایکاریا خوانده شد. امروزه  صنعت گردشگری فرهنگی از منابع بسیار مهم کسب درآمد ساکنان این جزیره زیبا میبباشد و از دیدنیهای آن معبد آرتمیس و بازمانده شهر باستانی دراکانوس میباشند.

پ 4 -  هنر درام   یا به یونانی باستان  دراما  بمعنای   بازنشان ( بیان کردن و یا گفتن از چیزی با نمایش دادن آن چیز درعمل) ، از دیگر هنرهای پایه یونان باستان است که تا به امروز خود را به گونه باستان و گونه های جدید حفظ کرده است.  این هنر در حول و حوش سده پنجم پ.م. در آتن بوجود آمد . بازنشان  یا درام  در پرده های مختلف که خود نیز از صحنه های گوناگون تشکیل شده اند به نمایش گذاشته میگردد. 
در این نمایش تاریخ وقوع حوادث و یا نامهای شخصیتهای نمایشنامه نباید حتما درست  ادا شوند ولی اساس و بنیاد ماجرا دست نخورده باقی میماند.  
کلا میتوان اذعان نمود که از جانب هنر و هنرپروری و ارائه هنر و بمیان مردم عادی آوردن انواع و اقسام هنرها از طریق عرضه در آمفی تئاترهای شهرهای مختلفت یونانی، یونانیها بمراتب از ایرانیان پیشرفته تر بودند. در ایران تا همین اواخر اینگونه  هنرها را به طبقه خاصی عرضه میکردند  و هنرهای نمایشی را بصورت اقتباسی، نه کاملا جا افتاده  و مطابقت داده با نیازهای بومی و حتی ناقص، تقلید  و بمردم عرضه نمودند. در یونان فرهنگ در خدمت قوی کردن شخصیت ملی و تاریخی بکار گرفته شد و با موفقیت عرضه گشت  و حتی بر دیگران نیز تاثیر گذار گردید.
60



لیگدامیس (پ1)  ناکسوسی (پ 2)  یکی از دوستان و همپیمانان خاندان پئی سیستراتوس وادار به تسلیم در برابر نیروهای اسپارتی شد و با سرنگونی پلی کراتس (پ3)  در ساموس ( 522 پ.م.) یکی دیگر از گوشه های جمع خودکامگان سقوط کرد.
گسترش یافتن امیراتوری جهانی ایرانیان که از زمان سرکوبی اسکیتها نه تنها تراکیه بلکه متصرفات پئی سیستراتوس در کرانه های شمالی دریای اژه را هم در برمیگرفت، به حالات آن روزگار یونان اضافه گردید.
از دو پسر پئی سیستراتوس که در آتن بر جای وی نشستند، هیپارک گرچه جوانتر بود ولی شخصیت سیاسی بارزتری داشت.
او در تمایلات هنری و ادبی که برادرش هیپیاس داشت، پشتیبانی لازم را برای پیشبرد سیاستهای فرهنگی خویش پیدا کرد. هردوی آنها با شیفتگی جریانات مذهبی زمان خود را دنبال کرده و هوادار تعالیم مخفی اورفیک بودند. در مورد هیپیاس گفته میشود که او یکی از خبرگان فن پیشگویی و تعبیر که در آن روزگاران رواج بسیاری در جهان داشت، بوده است.
در زمانیکه  مفسر پیشگویی های آتنی اونوماکریتوس (پ 4)  یکی از تعابیر را تحریف نمود، هیپیاس با وجودیکه با وی دوستی بسیار نزدیکی داشت، او را به تبعید فرستاد. در این زمینه نبایستی که فراموش کرد که پیشگویی ها، تفاسیر وتعابیر آنها از دید سیاسی از اهمیت والایی برخوردار بودند و با کمک آنها برخی از اقدامات سیاسی انجام میگرفت و یا از انجام برخی دیگر جلوگیری بعمل میآمد.
-----------------------------

پ 1 - Lygdamis  لیگدامیس که یکی از یاران پئی سیستراتوس بهنگام تسخیر آتن بود، بعدها و پس از تسخیر جزیره ناکسوس به حکمرانی بر این جزیره گمارده شد. او خود از اشراف جزیره بود.

پ 2Naxos جزیره  ناکسوس (با شهر ناکسوس باستان در جنوب ایتالیا نباید اشتباه شود) از جزایر یونانی در دریای اژه  با 428 کیلومتر مربع گستره و کمتر از 20000 نفر جمعیت که حاصلخیز بوده و در آن انگور و زیتون بعمل میآورند. ساکنین ناکسوس پیش از آمدن یونانیها، کاره ها بودند که در اشعار هومر از آنها بعنوان متحدین تروا نام برده شده و اصلا در تراکیه میزیستند.

پ 3 -Polykrates   پلی کراتس خودکامه یونانی که بمدت 16 سال یعنی از سال 538 تا 522 پ.م. در جزیره ساموس حکومت میکرد. او پیش از آن از بازرگانان معتبر ساموس بود که با استفاده از نارضایتی توده مردم به قدرت رسید.  پلی کراتس از یکطرف خودخواه و مصمم و خواستار کشورگشایی و از سوی دیگر دست و دلباز و دوستدار هنر و دانش بود. در دربار او دانشمندان و هنردوستان زیادی وجود داشتند.
همانطور که پیشتر نوشته شد، فیثاغورث مشمئز و متنفر از شیوه ها و روشهای پلی کراتس، جزیره ساموس را برای همیشه ترک نمود.
پلیکراتس اتحاد خویش را با مودرایه (مصر) پیش از آنکه کمبوجیه آن کشور را فتح کند، لغو نمود. هرودوت در مورد او مینویسد : " به هر کجا که لشگر میکشید موفقیت با او بود. او 100 ناو جنگی و هزار کماندار داشت و بلا استثنا و بدون تفاوت قایل شدن همه جا را غارت و چپاول میکرد" .
به گاه  پلی کراتس ساختمان سه بنای بزرگ صورت گرفت. نخست طراحی بندر جدیدی جهت گسترش بازرگانی و لشکرکشیهای دریایی، دوم ایجاد تونلی که دو طرف جزیره را بهم وصل میکرد و از عجایب آن روزگار اینکه حداکثر تفاوت ارتفاع تونل از ابتدا تا انتها فقط  30 سانتی متر بود و سوم بنای ساختمان معبد عظیمی که با مرگ پلی کراتس برای همیشه ناتمام ماند.
ارسطو در نبشته هایش علت  وجودی این بناها را اینگونه مینویسد : " برای اشتغال مردمان و همزمان با آن تهیدست نگاهداشتنشان "
اورویتس خشس پاوان ایرانی که وجود پلی کراتس را مخالف با سیاستهای خویش میدید و از طرفی از آز و طمع پلی کراتس آگاهی داشت، با طرح حیله ای او را بنزد خود خواند و قول مساعدت و کمک مالی به او داد، پس از استقبال، همراه با پلی کراتس و تنی چند از همراهانش به بالای بلندی کوهی که مشرف بر دریا بود رفت تا از آنجا ناوگانی را که گفته بود میخواهد در اختیارش قرار دهد، به پلی کراتس نشان دهد. در آنجا پس از اطمینان از اینکه پلی کراتس دیگر راه گریزی ندارد ، وی را دستگیر کرده و به چلیپا (صلیب) کشید. هرودوت با توجه به خلقیات پلیکراتس بهنگام صحبت از انجام او،  مرگ وی را چندان هم غیرمترقبه و غیر قابل پیش بینی نمیخواند.

پ 4 Onomakritos اونوماکریتوس بیشتر جمع آوری کننده آثار پیشگویی دیگرانی بود که پیش از او میزیستند  تا اینکه خود  پیشگو باشد. او به تفسیر پیشگویی گذشتگان میپرداخت و از این راه مشهور گشته بود.


61

Saturday 13 November 2010

بزرگترین منطقه حفاظت شده دریایی

بنا به گزارش خبرگزاریهای انگلستان و نیوزلند دولت بریتانیا تصویب نمود که در منطقه ای برابر با 544 هزار کیلومتر مربع (تقریبا یک سوم مساحت ایران) در اقیانوس هند در اطراف مجمع الجزایر آرشیپل منطقه حفاظت شده دریایی احداث کند که در آن ماهیگیری تجاری ممنوع خواهد بود.
مجمع الجزایر آرشیپل آخرین مستعمره انگلیسی در اقیانوس هند هستند که انگلیس در آنجا پایگاههای نظامی دریایی و هوایی خود را تاسیس نموده است. این مجمع الجزایر در سده شانزدهم میلادی توسط واسکو دا گاما دریانورد پرتغالی که پیشتر نیز مالدیو را کشف کرده بود، کشف گردید. در سده هفدهم میلادی فرانسویها آنرا از دست پرتغالیها بیرون کشیدند ولی نتوانستند تا بیشتر از 1786 در تصرف خود داشته باشند. در بیست و هفتم آوریل آن سال فرانسویها مجبور شدند که در مقابل خواست انگلیسیها عقب نشسته و این مجمع الجزایر را به آنها واگذار کنند که در سال 1814 رسما جزوی از امپراتوری خود شمردندشان.
 بیولوژهای دریایی از این اقدام بریتانیا استقبال کردند اما همزمان نیز ابراز نمودند که بزرگی این منطقه کافی نخواهد بود. تنها در پنج سال گذشته در این منطقه تعداد 60 هزار کوسه و مقادیر زیادی سفره ماهی توسط کشتی های ماهیگیری بهمراه دیگر ماهیها صید شده اند و این مقدار توازن طبیعی را دریاهای این منطقه و مناطق مجاور بهم زده است.
هشت سال پیش در کنفرانس بین المللی حفاظت از گونه ها توافق بعمل آمد که تا سال 2012 بمیزان ده درصد از مساحت دریاهای آزاد و اقیانوسها بعنوان مناطق حفاظت شده معرفی گردند. اکنون که 15 ماه به پایان موعد تعیین شده باقیمانده است تنها 1،17 درصد از سطح دریاها بعنوان مناطق حفاظت شده تعیین گشته اند.
بتازگی نمایندگان 193 کشور در کنفرانس بین المللی که از طرف سازمان ملل به منظور حفاظت از گونه ها در شهر ناگویا ژاپن برگزار گردید توافق بعمل آمد که این مهلت را تا سال 2020 تمدید نمایند.
طرفداران حفظ محیط زیست از این توافق بشدت انتقاد کردند و ابراز داشتند که برای اینکه تعادلی در مقابل این تمدید مهلت بعمل آید  بایستی تا سال 2020  سی تا چهل درصد مساحت دریاها و اقیانوسها را به مناطق حفاظت شده مبدل نمود.
مجمع الجزایر آرشیپل که با مجموع مساحتی برابر با 12000 کیلومتر مربع در 1600 کیلومتری جنوب غربی هند و 500 کیلومتر جنوب کشور مالدیو قرار دارد، بزرگترین سیستم مرجان دریایی جهان را دارا میباشد. این مجمع الجزایر موطن بیش از 1200 گونه ماهی و مرجان است و همچنین لاکپشتهای دریایی که نسلشان در معرض خطر نابودی قرار دارد و دلفینها در این منطقه زندگی میکنند.
قرار است بمنظور حراست و کنترل این منطقه حفاظت شده یک کشتی از ناوگان بریتانیا پیوسته در منطقه در تردد باشد.

Thursday 11 November 2010

کهرباهایی که سن واقعی جنگلهای نخستین را فاش کردند


کهربا،  شیره یا بفارسی کهن ژد درختان دوران سنگی (عصر حجر)  است که خشک شده و بصورت سنگ درآمده است. کهربا را با آنکه از نقطه نظر زمین شناسی نمیتوان جزو خانواده سنگها و املاح حساب نمود ولی در میان مردم کهربا جزو سنگهای تزئینی قیمتی حساب میشود که حتی در دورانهای  بسیار کهن و پیش از تاریخ هم توجه انسان را جلب میکرده است. 
سن کهربا تا دویست و شصت میلیون سال هم میرسد و برخی از کهرباها  بخاطر اطلاعات  طبیعی که در طی میلیونها سال در خود حفط نموده اند، مراجع خوبی هستند برای پرداختن به گزارشاتی در باره زمین، حیوان و گیاه و بررسی سیر تکامل آنها.
پژوهشگران در جنوب شبه قاره هند به سنگهای کهربایی برخوردند که حشراتی را از روزگاران نخستین در دل خود حفظ کرده اند تا به دست ما برسانندشان.
کهربایی به وزن صد و پنجاه کیلوگرم که در یکی از معادن ذغال سنگ شهر گجرات هند یافته شده است. این کهربا  تا کنون 800 گونه از حشرات را که در درون خود جای داده بود و نسبتا نیز سالم مانده بودند را بنمایش گذاشت. 
همچنین این کهربا مشخص نمود که هند تا مدتهای زیادی به قاره آفریقا متصل بوده است و اینرا از نوع حشراتی که در این کهربا باقیمانده بودند میتوان بازشناخت.

در مورد این سنگ کهربا نخستین شگفتی خود آن بود. اندازه بسیار بزرگ آن و همچنین با نخستین آزمایشاتی که بر روی آن انجام گرفتند مشخص گردید که شیره درختی که کهربا از آن درست شده است بایستی متعلق به گیاهی بوده باشد که میوه داشته است.
آزمایشات دیگر بر روی این کهربا و همچنین بررسی محیط اطراف جایی که این کهربا در آنجا پیدا شده است معلوم گردانید که در 52 میلیون سال پیش گستره های پهناوری از شمال هند بایستی بوسیله این نوع گیاه پوشیده بوده باشد.
سن جنگلهای حاره جنوب آسیا دو برابر آن چیزی است که  تا کنون  گمان برده  میشد.
تاکنون پژوهشگران میپنداشتند که کهن ترین جنگل این منطقه متعلق به بیست میلیون سال پیش بوده است.

چیزی که بیش از هرچیز شگفتی پژوهشگران را برانگیخته است این موضوعست که حشرات یافته شده در این کهربا از خانواده همان حشراتی هستند که در آن زمان در آسیا و اروپا نیز وجود داشته اند. 
با توجه به اینکه جدا گشتن هند از از آفریقا و پیوستنش به آسیا در 50 میلیون سال پیش صورت گرفته  و پیش از آن میان آفریقا و بقیه دنیا بمدت  تقریبا  پنجاه میلیون سال هیچ تماسی  وجود نداشته است، وجود حشرات یافته شده  در کهربای 52 میلیون ساله پرسشهای فراوانی را  برای  پژوهشگران  مطرح کرده است.

Wednesday 10 November 2010

بحران شدید کمبود آب در کشورهای عربی از سال 2015

معمولا هنگامیکه صحبت از بحران کمبود آب پیش میآید مردم توجه خود را معطوف به مشکلات و مسایل داخلی که در این رابطه قرار دارند میکنند. بیایید با هم ببینیم که وضع در منطقه ای که ما در آن هستیم به چه گونه است و سپس بیندیشیم که این وضع چه پیامدهایی میتواند برای ما داشته باشد ( همچنین ن. ک. به  نمیتوان منتظر راه حل جهانی نشست).

در گردهمایی عربی محیط زیست و پیشرفت ( AFED مخفف Arab Forum for Environment and Development ) که با حضور سی نفر از وزرا و مدیران کل کشورهای عربی برگزار شد گزارشی عرضه گشت که در آن نتایج تحقیقات مفصل انجام شده از سوی دانشمندان عرب و دیگران در مورد بحران کمبود آب قرائت گردید.
در این گزارش آمده است که کشورهای عربی خاورمیانه از سال 2015 از کمبود آب صدمه های جدی خواهند دید و حالت بحرانی پیدا خواهند کرد. بنا به پژوهشهای انجام گرفته در این کشورها سرانه آب تنها 500 متر مکعب در سال خواهد بود که این معادل با یک دهم میانگین جهانی است.

هم اکنون نیز سرانه آب قابل دسترس و مفید برای مردم این کشورها یک چهارم مقدار سرانه آبی است که در سال 1960 در دسترسشان بود.  محاسبات سازمان ملل بیانگر این هستند که جمعیت این کشورها تا 2050  از سیصد و شصت میلیون نفر امروزی به حدود 600 میلیون نفر خواهد رسید و همزمان نیز بر اثر تغییرات آب و هوایی میزان نزولات آسمانی در این کشورها بطور متوسط یک چهارم کمتر خواهد شد و در مقابل تبخیر آب در این کشورها افزایش پیدا خواهد کرد.
قابل ذکر است که در حال حاضر هم بیش از دو سوم نزولات آسمانی در کشورهای منطقه بصورت مهار نشده هدر میروند.
بدینوسیله کشاورزی در کشورهای منطقه نمیتواند بدون آبیاری مصنوعی ادامه یابد و حتی با وجود آنهم برداشت محصولات بیست درصد از میزان برداشت امروز کمتر خواهد شد.
هشتاد و پنج درصد آبهای موجود در کشورهای عربی امروزه به مصارف کشاورزی میرسند و این نیز درحالیستکه میانگین جهانی در حد 70 درصد قرار دارد.

امروزه نام سیزده کشور عربی را میتوان در فهرست 19 کشور کم آب جهان یافت.
دانشمندان هشدار میدهند که بدون اقدامات منطقی پیشگیرانه برای جلوگیری از هدر رفتن آب  میتوان نتایج هولناک اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را برای منطقه پیش بینی کرد.
بنا به محاسبات پژوهشگران عرب کشورهای عراق و سودان در پنج سال آینده دچار بحران کمبود آب نخواهند شد  اگر میزان بارندگی در ترکیه و اتیوپی کم نشود و ایندو کشور در صدد مسدود کردن رودخانه ها بر نیایند.

AFED انتقادات شدیدی  نیز از نحوه مصرف آب و هدر دادن آب در کشورهای عربی نمود و همچنین نحوه و میزان برداشت  آب از سفره های زیرزمینی را شدیدا محکوم نموده و ناشیانه و بچه گانه خوانده است.
گزارشات AFED همچنین بیانگر این موضوع هستند که تنها بیست در صد از آبهای مصرف شده دوباره بازیافت میگردند و 53 درصد از آنها بصورت کاملا آلوده به طبیعت باز میگردند. باقیمانده آنهانیز یا در زمین فرو میروند و یا اینکه تبخیر میشوند.

چند کشور عرب حوزه خلیج پارس نیز به امر شیرین کردن آب شور دریا پرداخته اند که بنا به گزارشات   AFED آنهم نیز نتایج مطلوب  را عرضه نمینمایند آنهم به سه دلیل عمده زیر :
1- آبهای شیرین تولید شده توسط دستگاههای آب شور شیرین کن به یکدهم بهای هزینه های تولیدشان عرضه گشته و بفروش میرسند. از اینرو مردم نیز قدرشان را نمیشناسند.
2- انرژی زیاد مصرف شده در دستگاههای آب شور شیرین کن خود معضلی هستند که ضربه بسیار بزرگی را بر پیکر نحیف محیط زیست وارد میآورند.
3- گرمای تولید شده توسط ایندستگاهها که عمدتا در کنار آب نیز قرار دارند و هم چنین نمکی که دوباره به دریاها باز گردانده میشوند صدمه فراوانی به اکوسیستم دریایی وارد میکند.
شرکت کنندگان در این گردهم آیی پیشنهاد کردند که بجای پیوسته بدنبال سرچشمه های جدید بودن بهتر است که شیوه زندگی کردن صرفه جویانه در مورد آب، بازیافت دوباره و حفظ و نگاهداری از منابع آبی را در میان مردم ترویج داد و نهادینه کرد.

Monday 8 November 2010

شهبانویی که پس از 1100 سال دوباره بخاک سپرده شد

کلیسای جامع  Dom   شهر ماگدبورگ مرکز ایالت زاکسن انهالت آلمان با حضور صدها نفر شاهد مراسم خاکسپاری بخصوصی شد. کلیساهای جامع بزرگترین کلیساهای شهرهای اروپا میباشند و میتوانند که آرامگاه بزرگان مذهبی و حکومتی و همچنین محل نگاهداری گنجینه های کلیسا نیز باشند (ن. ک. به  محل نخستین گور کارل بزرگ همچنان نامعلوم میماند ).
در روز آدینه بیست و دوم  ماه  اکتبر سال 2010 در این کلیسای جامع مراسم رسمی خاکسپاری شهبانو ادیتا Editha von Wessex همسر انگلیسی پادشاه آلمان اوتوی بزرگ Otto I., der Große   برگزار شد.

ادیتای نوزده ساله که از وسکس ( به انگلیسی کهن بمعنای وست ساکسن و اینان مهاجرین ساکسنی بودند که از آلمان به انگلیس رفته بودند) میآمد. او دختر ادوارد پادشاه انگلیس بود و در زمانیکه اتو هنوز سراسر آلمان، اتریش و ایتالیا را به تصرف خود درنیاورده بود، سال 929 میلادی  بهمسری او درآمد. اتو سند مالکیت شهر ماگدبورگ را بعنوان هدیه ازدواج بنام او نمود.  ادیتا بخاطر خوش قلبی و مهربانی که داشت در نزد مردم بزودی بعنوان شهبانوی قلبها معروف شد.
جسد این شهبانو دو سال پیش توسط باستان شناسان آلمانی و انگلیسی درپی حفاریهایی که در کلیسای جامع انجام میگرفتند در گوشه ای از این کلیسا بطور اتفاق در تابوتی شش پهلو کشف شد. این شک وجود داشت که استخوانهای یافته شده واقعا مربوط به ادیتا هستند یا نه؟
سرانجام تابستان امسال گروه سی نفره متشکل از باستان شناسان و دانشمندان دیگر با مطالعه بر روی زندگینامه و نیز پژوهشهای ژنتیکی انجام گرفته بر روی استخوانها و بخصوص دندانهای جسد به این نتیجه رسیدند که جسد  "به احتمال قریب به یقین"  به شهبانو ادیتا تعلق دارد.
توسط این آزمایشها مشخص گشت که جسد در زمان حیات خود وضعیت غذایی خوبی را داشته که این برای همه کس در آنزمان میسر نیود. از آن گذشته لایه های دندان که در دوران کودکی شکل گرفته و تا آخر عمر نیز با انسان باقی میمانند بیانگر واقعیاتی در مورد محل سکونت جسد در زمان کودکی بودند. در آنزمان هر منطقه ای مواد غذایی و شیوه تغذیه مخصوص بخود را داشت که تابع شرایط اقلیمی آن منطقه بودند.

آزمایشها نشان دادند که ادیتا در دوران کودکی بسیار در سفر بوده است و این موضوع با سفرهای مندرج در زندگینامه وی که در دوران کودکی پیوسته و در آن او با پدر و مادرش برای سرکشی و رسیدگی کردن به امور مملکتی بودند، مطابقت میکند.
نتایج آزمایشها همچنین میگویند که او سپس برای مدت نسبتا طولانی در یک محل اقامت کرد که این نیز برابر میباشد با سرگذشت ادیتا که درسال 919 میلادی پس از آنکه پدرش مادر وی را ترک نمود، ادیتا را نیز به دیری فرستاد تا در آنجا باشد.
آزمایشها بر روی پارچه هایی که جسد در آن پیچیده شده بودند نیز بخش دیگری از دلایل را تشکیل میداد. این پارچه ها متعلق به زمانهای متاخرتری بودند و در سرنوشت ادیتا میخوانیم که آخرین بار او را در سال 1510 میلادی از مقبره ای که او در آن به امانت گذاشته شده بود، در محل دیگری بخاک سپردند و بقایای پارچه های یافته شده در کنار جسد نیز بنا به آزمایشات باستان شناسی نیز همین زمان را نشان میدهد.

Sunday 7 November 2010

فرودگاه و سلامتی انسانها

کسانیکه در نزدیکی فرودگاهها زندگی میکنند بمراتب بیشتر از دیگران در معرض خطر حمله قلبی قرار دارند. بنا به پژوهشهایی که بتازگی  دانشگاه برن سویس انجام داده نتایج تحقیقات مشابه پیشین دانشگاه برمن آلمان که در پیرامون فرودگاه کلن آلمان انجام داده بود، تائید گردیدند.
دانشکده پزشکی شهر برمن با انجام یک سری آزمایشات و پژوهشها که در زمینه جلوگیری از بیماریهای قلبی انجام داد در کنار دیگر عوامل به این نتیجه رسید که کسانیکه در نزدیکی فرودگاهها زندگی میکنند پیوسته در معرض صداهای بلندتر از 55 دسی بل ( دسی بل واحد اندازه گیری صداست. این واحد بنام الکساندر گراهام بل مخترع تلفن نامگذاری شده است) قرار دارند، همانند اشخاصیکه پیوسته با گوشیهای همراه موسیقی بلند گوش میدهند در معرض خطر حمله قلبی قرار دارند.
آزمایشات دانشگاه برن نیز که از سال 2000  بمدت دوسال برروی 4،6 میلیون سویسی انجام گرفت دانشمندان در میان افرادی که سنشان بالاتر از سی سال بود بین تراکم و مدت صدای بلند محیط اطراف و حمله قلبی رابطه مستقیمی یافتند.
در سویس چهارده هزار نفر در محیطی زندگی میکنند که در آن پیوسته صداهای بلندتر از 60 دسی بل موجود است.
در انجام این آزمایشات فاکتورهایی نظیر مصرف سیگار، میران چربی خون و کیفیت آلودگی هوا در نظر گرفته نشدند و از اینرو مارتین اگرMartin Egger از گروه پژوهشگران دانشگاه برن ادامه آزمایشها را لازم دانست تا بتوان به نتیجه قطعی در اینمورد دست یافت.
باوجود این دانشمندان معتقدند که صدا یکی از عاملین استرسهای روانی است که بر روی سیستم اعصاب و ترشح هرمونها تاثیر انکار ناپذیر و مستقیم دارد.
در بسیاری از کشورهای اروپایی علاوه بر قوانینی برای جلوگیری از آلودگی هوا و آلودگی آب و غیره، اصولی نیز برای جلوگیری از آلودگیهای صوتی وجود دارند.

Friday 5 November 2010

خاک کمیاب و بحران در کارخانجات آلمان

در هفته گذشته مطبوعات اروپایی با تیترهای بزرگ با لحنی هشدار دهنده نوشتند : جهان وابسته به چین شده است و این امر در اروپا بزودی ملموس میشود زیرا کشور چین صادرات خاک کمیاب (ن.ک. به فلزهای موجود در خاک کمیاب    ) را محدود کرده است. در تولید فرآورده هایی مانند باتری و خازن، توربین های بادی و موتورهای برقی از فلزات موجود در خاک کمیاب نمیتوان صرفنظر کرد و بهمین جهت تولید کنندگان آلمانی میگویند که از این جنبه در محظور قرار گرفته اند.
همچنین بخاطر هر روز مطرح تر شدن فرآورده هایی که در خدمت محیط زیست میباشند (بهترین خدمت به محیط زیست، خودداری از مصرف بیرویه و غیرضروری است) احتیاج کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن و آلمان به مواد موجود در خاک کمیاب بیشتر شده است.
بنا به اظهارات پتر بوخهولتس Peter Buchholz که از زمین شناسان معتبر آلمان و عضو اداره بررسی و رسیدگی به امور کانی و مواد خام در خدمت صنعت میباشد، بیشترین تهدید متوجه قطعه سازان خودرو و سازندگان توربین های بادی خواهد شد.
از ژانویه تا اوت سال 2010 بهای خاک کمیاب در بازارهای جهانی به صورت شگفت انگیزی افزایش پیدا کرد. سه فلز از هفده فلز موجود در خاک کمیاب یعنی لانتان Lanthan، یوروپیوم Europium و نئودیم   Neodym  با وجودیکه بمقدار خیلی کم مصرف میشوند اما وجودشان در ساخت وسایل و فرآورده های زیر اجتناب ناپذیر وجود و غیرقابل جایگزین میباشد:
کامپیوتر و مانیتور کامپیوتر،  دی وی دی پلیر،  باتریهای قوی،  خودروهای هایبریدی،  موبایل،  برخی از تجهیزات پیشرفته جنگی،   توربینهای بادی و موتورهای برقی
جهان برای کمبود عرضه خاک کمیاب برنامه های زیر را در نظر گرفته است :

1- در آمریکا قرار است معدن   Mountain Pass  در کالیفرنیا دوباره بکار گرفته شود. انتظار میرود که سالانه 40 هزار تن خاک کمیاب از این معدن بدست آید. اینکه این معدن میتواند تا سال 2010 دوباره بازگشایی شود یا نه هنوز مشخص نیست. ظاهر مبلغ چهارصد میلیون دلاری که قرار است برای راه اندازی دوباره این معدن سرمایه گذاری شود کافی نمیباشد و بخاطر همین هم سرمایه گذاران عمده  سهام معدن را به بازار بورس عرضه کرده اند. اینکه این عمل یک بازی و ترفند اقتصادی است یانه هم مشخص نیست.

2- استرالیا مصمم است در دو سال آینده از سه معدن Mountain Welt  در باختر استرالیا، نولانس Nolans در شمال این قاره و معدن دوبو Dubbo بهره  برداری را آغاز نماید. استرالیا امیدوار است که از هر کدام از این کانها تا 22000 تن خاک کمیاب در سال استخراج نماید.

3- همچنین معدنی در آفریقای جنوبی بناست که سالانه تا 20000 تن خاک کمیاب به بازار عرضه نماید.

4- در هند و قزاقستان هم کانهایی وجود دارند ولی استخراجات این کانها دور از دسترس غربیها میباشند زیرا ژاپنیها پیش از این این کانها را به اجاره خود درآورده اند. شرکت تویوتای ژاپن از آن برای محصولات خود استفاده میکند.

اینکه تمامی این معادن میتوانند کمبودهای موجود را جبران نمایند یا نه در حال حاضر بی پاسخ خواهد ماند. زمین شناسان امیدواری میدهند که در کشورهای گروئلند و کانادا معادن خاک کمیاب یافت شوند. زمین شناسان معتقدند که حتی در گروئلند معادنی یافت خواهند شد که میتوانند تا 100 هزار تن خاک کمیاب در سال عرضه کنند و این برابر با 78 درصد کل محصول کشور چین خواهد بود.

Thursday 4 November 2010

نخستین آلمانیها – بخش پایانی


پایان کار هرمن و ماربد
چنانچه پیشتر هم بدان اشاره شد تا چند سال پس از نبرد واروس،  تیبریوس و گرمانیکوس سپهبدان رومی بارها بطرف هرمن لشکر کشیدند و در جنگ به پیروزیهایی جزئی هم دست یافتند. در این نبردها ماربد تنها نظاره گر باقی ماند و طرف هیچکدام را نگرفت بدین وسیله به پیمان صلحی که با رومیان بسته بود وفادار ماند.
در سال هفده میلادی تضاد درونی میان قبایل ژرمن بالا گرفت. هرمن میپنداشت که کار میباید یکسره شود و مشخص گردد که کدامیک از ایندو  فرمانده  آلمانی  شایسته تر است و باید کارها را بدست خود گیرد. جنگی رخ داد و تا به امروز هم معلوم نیست که کدام طرف آغازگر آن بوده است. اینبار جنگ میان هرمن و ماربد بود که اتفاق میافتاد و اینبار رومیها بودند که نظاره گر باقی ماندند.
هرمن ماربد را خائن به ملت آلمان مینامید اما سوای این محکوم کردن مسلم است که علایق دیگری نظیر خواست بر استیلای کامل و تمام عیار بر همه آلمانها در نزد او وجود داشتند.
پیش از شروع جنگ سرنوشت قبایل سمنون Semnonen که در میان تیره سوئبی خود را از همه برتر میدانستند و لانگوباردها Langobarden که آنها هم از تیره سوئبیها بودند ولی به یاغیگری و سرکشی شهره بودند، از ماربد جدا گشتند و به هرمن پیوستند.
از سوی دیگر عموی هرمن اینگویومر Inguiomer   بهمراه لشکریانش او را ترک کردند و بسوی ماربد روی نمودند و بدینوسیله تعادل قوا حفظ گردید. اینگویومر که در سال پانزده میلادی در نبرد هرمن و گرمانیکوس با لشکریانش  بیاری برادرزاده خود شتافته بود در اثنای جنگ به استراتژی جنگی هرمن و توصیه های او توجه نکرد و باعث گردید که این نبرد با شکست  ژرمنها  بپایان برسد. خود  اینگویومر هم در جنگ زخمی شد. سال بعد از آنهم از نظر نظامی سال خوبی برای  اینگویومر نبود و عوض کردن مشی و رفتن به دیگر سوی  جبهه در سال هفده میلادی را   مورخان بیشتر به حساب حسادت وی نسبت به برادرزاده اش میگذارند.
مورخان همعصر تعداد لشکریان هرمن را پنجاه هزار نفر گزارش دادند و تاریخدانان این را رقمی نزدیک به حقیقت میدانند. لشکریان ماربد را هم بالغ بر چندین ده هزار نفر تخمین میزنند. نبرد در نزدیکی شهر امروزی لایپزیگ انجام گرفت.
در پایان نبرد سهمگین  نتیجه بطور قطعی بسود هیچکدام نبود اما از آنجا که لشکریان ماربد انتظار داشتند که او در روز بعد  دوباره حمله را شروع کند و او اینکار را نکرد، از سوی ایشان متهم گشت که جنگ  را به هرمن (آرمینیوس) واگذار کرده است.  گروهی از لشکریانش با حالت قهر اردوی  او را ترک  نمودند بطوریکه  ماربد نیز ناگزیر شد که باز گردد. در سال هژده میلادی یکی از نجبای قبایل مارکومان بنام کاتوالدا Catualda بسوی ماربد  لشکر کشید و او را که پس از جنگ داخلی  میان آلمانیها تضعیف شده بود شکست داد بطوریکه نامبرده فرارکرد و روی بسوی رومیها نهاد.
تیبریوس که پیشتر در زمان نیرومندی ماربد با او پیمان صلح بسته بود در برابر سنای روم او را بعنوان خطر بزرگی معرفی کرد که تنها بر اثر سیاستهای مدبرانه  تیبریوس کارش خراب شده و بدام افتاده است. او میخواست بدینوسیله موقعیت خود را در سنای روم تحکیم کند. تیبریوس به ماربد پیشنهاد کرد که یا بسوی گرمانیا  بازگردد و یا اینکه آماده  باشد که به جنوب ایتالیا تبعید شود. ماربد پیشنهاد دوم را پذیرفت و به شهر راونا تبعید گردید. او هژده سال بعد در آنجا جان سپرد.
وضع هرمن نیز بهتر از ماربد نبود. پس از نبرد با ماربد او توانایی آنرا نداشت که به سرزمین بوهمن Böhmen  وارد گشته و آنرا کامل به انقیاد خود درآورد. از آن گذشته پیرامون او را قبایلی تشکیل میدادند که مرتبا سمت و سوی خویش را عوض میکردند. گاهی متحد هرمن بودند و گاه به رومیها میپیوستند و این کار هرمن را شدیدا دشوار ساخته بود. بزودی مشخص گشت که ژرمنها سودای ایجاد امپراتوری و جهانگیری را اصلا در سر نمیپرورند و بنابراین برای سیاستهای  گسترش ارضی هرمن چندان تفاهمی از خود نشان نمیدادند. آنها خوشحال بودند که در مناطق خود باقی مانده اند و دست رومیها فعلا از آنها کوتاه شده است.  از طرف دیگر خویشاوندان هرمن او را متهم میکردند که سودای پادشاهی را همیشه در سر داشته و از اینرو بوده که رومیان را ترک کرده و بسمت آنها آمده است. سختگیریهای حرفه ای هرمن نیز دلیل مضاعفی میشد تا دیگران نیز این اتهامات را زودتر باور کنند. بهر حال در سال بیست و یک میلادی در حالیکه هرمن (آرمینیوس) بر تخت نشسته و بارعام داده بود توسط خویشاوندان نزدیک خویش کشته شد.
تا سده های میانه (قرون وسطی) در ادبیات آلمانی از هرمن چیز زیاد و مهمی یاد نشده بود. نخست با یافتن نسخه ای از تاریخ گرمانیا نوشته تاسیتوس  در یکی از دیرهای آلمان   Kloster Hersfeld   در سال 1455 میلادی نام وی دوباره بر سر زبانها افتاد و از سده هژده میلادی بعنوان الگوی ملیت آلمانی زبانها دوباره معرفی گردید.