جستجوگر در این تارنما

Thursday 4 November 2010

نخستین آلمانیها – بخش پایانی


پایان کار هرمن و ماربد
چنانچه پیشتر هم بدان اشاره شد تا چند سال پس از نبرد واروس،  تیبریوس و گرمانیکوس سپهبدان رومی بارها بطرف هرمن لشکر کشیدند و در جنگ به پیروزیهایی جزئی هم دست یافتند. در این نبردها ماربد تنها نظاره گر باقی ماند و طرف هیچکدام را نگرفت بدین وسیله به پیمان صلحی که با رومیان بسته بود وفادار ماند.
در سال هفده میلادی تضاد درونی میان قبایل ژرمن بالا گرفت. هرمن میپنداشت که کار میباید یکسره شود و مشخص گردد که کدامیک از ایندو  فرمانده  آلمانی  شایسته تر است و باید کارها را بدست خود گیرد. جنگی رخ داد و تا به امروز هم معلوم نیست که کدام طرف آغازگر آن بوده است. اینبار جنگ میان هرمن و ماربد بود که اتفاق میافتاد و اینبار رومیها بودند که نظاره گر باقی ماندند.
هرمن ماربد را خائن به ملت آلمان مینامید اما سوای این محکوم کردن مسلم است که علایق دیگری نظیر خواست بر استیلای کامل و تمام عیار بر همه آلمانها در نزد او وجود داشتند.
پیش از شروع جنگ سرنوشت قبایل سمنون Semnonen که در میان تیره سوئبی خود را از همه برتر میدانستند و لانگوباردها Langobarden که آنها هم از تیره سوئبیها بودند ولی به یاغیگری و سرکشی شهره بودند، از ماربد جدا گشتند و به هرمن پیوستند.
از سوی دیگر عموی هرمن اینگویومر Inguiomer   بهمراه لشکریانش او را ترک کردند و بسوی ماربد روی نمودند و بدینوسیله تعادل قوا حفظ گردید. اینگویومر که در سال پانزده میلادی در نبرد هرمن و گرمانیکوس با لشکریانش  بیاری برادرزاده خود شتافته بود در اثنای جنگ به استراتژی جنگی هرمن و توصیه های او توجه نکرد و باعث گردید که این نبرد با شکست  ژرمنها  بپایان برسد. خود  اینگویومر هم در جنگ زخمی شد. سال بعد از آنهم از نظر نظامی سال خوبی برای  اینگویومر نبود و عوض کردن مشی و رفتن به دیگر سوی  جبهه در سال هفده میلادی را   مورخان بیشتر به حساب حسادت وی نسبت به برادرزاده اش میگذارند.
مورخان همعصر تعداد لشکریان هرمن را پنجاه هزار نفر گزارش دادند و تاریخدانان این را رقمی نزدیک به حقیقت میدانند. لشکریان ماربد را هم بالغ بر چندین ده هزار نفر تخمین میزنند. نبرد در نزدیکی شهر امروزی لایپزیگ انجام گرفت.
در پایان نبرد سهمگین  نتیجه بطور قطعی بسود هیچکدام نبود اما از آنجا که لشکریان ماربد انتظار داشتند که او در روز بعد  دوباره حمله را شروع کند و او اینکار را نکرد، از سوی ایشان متهم گشت که جنگ  را به هرمن (آرمینیوس) واگذار کرده است.  گروهی از لشکریانش با حالت قهر اردوی  او را ترک  نمودند بطوریکه  ماربد نیز ناگزیر شد که باز گردد. در سال هژده میلادی یکی از نجبای قبایل مارکومان بنام کاتوالدا Catualda بسوی ماربد  لشکر کشید و او را که پس از جنگ داخلی  میان آلمانیها تضعیف شده بود شکست داد بطوریکه نامبرده فرارکرد و روی بسوی رومیها نهاد.
تیبریوس که پیشتر در زمان نیرومندی ماربد با او پیمان صلح بسته بود در برابر سنای روم او را بعنوان خطر بزرگی معرفی کرد که تنها بر اثر سیاستهای مدبرانه  تیبریوس کارش خراب شده و بدام افتاده است. او میخواست بدینوسیله موقعیت خود را در سنای روم تحکیم کند. تیبریوس به ماربد پیشنهاد کرد که یا بسوی گرمانیا  بازگردد و یا اینکه آماده  باشد که به جنوب ایتالیا تبعید شود. ماربد پیشنهاد دوم را پذیرفت و به شهر راونا تبعید گردید. او هژده سال بعد در آنجا جان سپرد.
وضع هرمن نیز بهتر از ماربد نبود. پس از نبرد با ماربد او توانایی آنرا نداشت که به سرزمین بوهمن Böhmen  وارد گشته و آنرا کامل به انقیاد خود درآورد. از آن گذشته پیرامون او را قبایلی تشکیل میدادند که مرتبا سمت و سوی خویش را عوض میکردند. گاهی متحد هرمن بودند و گاه به رومیها میپیوستند و این کار هرمن را شدیدا دشوار ساخته بود. بزودی مشخص گشت که ژرمنها سودای ایجاد امپراتوری و جهانگیری را اصلا در سر نمیپرورند و بنابراین برای سیاستهای  گسترش ارضی هرمن چندان تفاهمی از خود نشان نمیدادند. آنها خوشحال بودند که در مناطق خود باقی مانده اند و دست رومیها فعلا از آنها کوتاه شده است.  از طرف دیگر خویشاوندان هرمن او را متهم میکردند که سودای پادشاهی را همیشه در سر داشته و از اینرو بوده که رومیان را ترک کرده و بسمت آنها آمده است. سختگیریهای حرفه ای هرمن نیز دلیل مضاعفی میشد تا دیگران نیز این اتهامات را زودتر باور کنند. بهر حال در سال بیست و یک میلادی در حالیکه هرمن (آرمینیوس) بر تخت نشسته و بارعام داده بود توسط خویشاوندان نزدیک خویش کشته شد.
تا سده های میانه (قرون وسطی) در ادبیات آلمانی از هرمن چیز زیاد و مهمی یاد نشده بود. نخست با یافتن نسخه ای از تاریخ گرمانیا نوشته تاسیتوس  در یکی از دیرهای آلمان   Kloster Hersfeld   در سال 1455 میلادی نام وی دوباره بر سر زبانها افتاد و از سده هژده میلادی بعنوان الگوی ملیت آلمانی زبانها دوباره معرفی گردید.


No comments: