جستجوگر در این تارنما

Thursday 29 July 2010

پدیده ای بنام خلاصه گویی یا سمال تاک در جهان امروز


Small Talk
شاید خیلی از ما این موقعیت را داشته ایم که در فرصتهای گوناگون شاهد نوعی از محاوره میان دیگران بوده باشیم که بگونه ای برایمان شگفتی آور، هیجان انگیز و تاحدی نیز جالب بوده است.
اینگونه گفتگوها میتوانند که در مورد مسائل گوناگونی باشند اما بهیچ کدام از آنها نیز بصورت جدی نپردازند. مثلا شخصی در میان گروهی که عمدتا نیز یکدیگر را بخوبی نمیشناسند، صحبت از فاجعه نفتی در خلیج مکزیک میکند و دیگران چه به طور کامل واقف به جریان باشند و چه نه هرکدام بنوعی در اینمورد اظهار نظر سطحی میکنند و یا اینکه با مهارت تمام جهت گفتگو را بگونه ای که محسوس نباشد، تغییر میدهند. در این حالت چیزی گفته میشود بدون اینکه چیزی گفته شده باشد.

هدف از اینگونه گفتگوها نزدیک کردن خود به دیگران است و بنوعی علامت دادن که منهم میخواهم به جمع شما وارد شوم. همزمان نیز این نوع گفتگو، آزمایشی کوتاه، مستقیم ولی مودبانه است که در حین آن افراد یکدیگر را محک میزنند که آیا میخواهند با یکدیگر رابطه بیشتر داشته باشند و یا اینکه با لبخندی برلب و مودبانه بدون اینکه توهین و تحقیری انجام گیرد در طی گفتگوها علامت میدهند که بهتر است که این بحث را در همین جا بپایان برسانیم و یا در بهترین حالت، موضوع دیگری را مطرح کنیم تا مصاحبین شانس دیگری برای ادامه بحث داشته باشند.

اگر این گونه گفتگو آگاهانه، با کیفیت بالا و مدت کم و در توالی هر از چند گاهی انجام گیرد، میتواند حتی دلچسب هم باشد. اما اگر سمال تاک عادت و عرف گردد و مبنای تفکر و ارزیابی کردن موضوعات و اطلاعات و انسانها قرار گرفته و حتی از این بدتر، فراگیر هم شود، آنوقت است که پوچی فرا گیر خواهد شد.

بتازگی در یکی از نشریات معتبر اروپا مقاله ای منتشر شد که در آن آموزگارانی با آوردن مثالهایی کوچک چگونگی انجام دادن موثر این نوع گفتگو را مختصرا به خواننده تعلیم دادند.
یکی از آموزگاران پیشنهاد کرد که برای وارد صحبت شدن با دیگران میتوان برای مثال از خود و علایق خود شروع کرد ولی نبایستی که بر روی آنها تاکید ورزید زیرا هنوز علایق طرف مقابل ناشناخته میباشند. ساختمانی که در آن ایستاده اید نیز میتواند موضوع گفتگو قرار گیرد همچنین آبنمای بیرون ساختمان و یا پرواز پرنده ای در آسمان.
آموزگار دیگر خلاصه گویی معتقد است که به خلاصه گویی باید مشابه کار یک کشتی یخ شکن نگریست که جلو رفته و یخ را میشکند تا حرکت کشتیهای پشت سر را راحت نماید. خلاصه گویی دیوار سنگین سکوت را فرو میشکند و پس از وارد شدن به مقدمه ای ساده و جستجوی مطلبی مناسب بیکباره موضوع اصلی صحبتی عمیقتر را برای حاضرین در مجلس یافته و باعث میگردد که همگی در این بحث با علاقه شرکت نمایند.

این اشاره درست میباشد اما در بیشتر موارد صادق نیست زیرا از سمال تاک در عمل غالبا برای این منظور استفاده نشده بلکه خود، موضوع و هدف اصلی گفتگویی میباشد که در آن شرکت کنندگان در بحث، هرکدام کوشش دارند که خود را وارد و دانسته به موضوعات مختلف و زیادی نشان دهند.

معمولا سکوت کردن و تنها گوش فرا دادن در اینگونه گفتگوها محلی از اعراب ندارند و امتیازی برای شرکت کننده در اینگونه اجتماعات حساب نمیشوند. بخاطر همین هم اینگونه گفتگوها بنوعی شرکت کنندگان در آنرا تربیت میکنند که همیشه خود را موظف به ابراز عقیده بدانند، بدون اینکه مسئولیت جدی در قبال گفته های خویش بعهده گیرند. چیزی گفته میشود بدون اینکه چیزی گفته شده باشد.

No comments: